چشم ها را باید شست

این وب نوشت علاوه بر عکس این جانب شامل مطالب هم ردیف با عکس می باشد

چشم ها را باید شست

این وب نوشت علاوه بر عکس این جانب شامل مطالب هم ردیف با عکس می باشد

یاد بود دو انسان متفکر

 

 

 

   

   یاد باد آن که زما وقت سفر یاد نکرد               بـه وداعـی دل غـم دیـده ما شـاد نکرد

   دل به امیـد صـدایی کـه در تـو رسد               ناله ها کرد در این کوه، که فرهاد نکرد

   مطربا پرده بگردان و بزن راه فـراق                کـه بـدین راه بـشد یـار و زمـا یـاد نکرد 

 

 

 

یاد باد تولد بزرگ مرد تاریخ  علی (ع) و یاد باد تولد دوباره اندیشمند تاریخ علی (شریعتی) 

 

علی (ع) از نگاه شریعتی:

 

 

 

مگر با کلمات می توان از علی سخن گفت ؟ 

باید به سکوت گوش فرا داد تا از او چه ها می گوید ؟ او با علی آشناتر است. 

سخن گفتن درباره علی (ع) بی‌نهایت دشوار است، زیرا به عقیده من، علی (ع) یک قهرمان یا یک شخصیت تاریخی تنها نیست. هر کس درباره علی (ع) از ابعاد و جهات مختلف بررسی کند، خود را نه تنها در برابر یک فرد، یک فرد برجسته انسانی در تاریخ می‌بیند، بلکه خود را در برابر معجزه‌ای و حتی در برابر یک مساله علمی، یک معمای علمی «‌این خلقت» احساس می‌کند. بنابراین درباره علی (ع) سخن گفتن برخلاف آنچه که در وهله اول به ذهن می‌آید، درباره یک شخصیت بزرگ سخن گفتن نیست، بلکه درباره معجزه‌ای است که به نام انسان و به صورت انسان در تاریخ متجلی شده است 
... 
درد علی (ع) خیلی بزرگ‌تر است و آن درد خیلی باید درد نیرومندی باشد، که این روح را این اندازه بی‌تاب بکند! مسلما این همان درد انسانی است که خود را در این عالم زندانی می‌بیند، انسانی است که خود را بیشتر از این عالم می‌بیند و احساس خفقان در این عالم می‌کند 
... 

علی در میان پیروان عاشقش نیز تنهاست!

درد علی دو گونه است: یک درد، دردی است که از زخم شمشیر ابن ملجم در فرق 

سرش احساس می کند، و درد دیگر دردی است که او را تنها در نیمه شبهای 

خاموش به دل نخلستانهای اطراف مدینه کشانده...و به ناله در آورده است. ما 

تنها بر دردی می گرییم که از شمشیر ابن ملجم در فرقش احساس می کند.

اما این درد علی(ع) نیست؛ دردی که چنان روح بزرگی را به ناله درآورده است،«تنهائی» است، که ما آن را نمیشناسیم!

باید این درد را بشناسیم نه آن درد را؛ که: علی درد شمشیر را احساس نمیکند

و ما درد علی را احساس نمی کنیم.

مصلح زمانه ما٬ شیعه بودن را تنها در تجلیل٬ تعظیم٬ مدح٬ منقبت و لفاظی های

شاعرانه و توجیهات صوفیانه از علی می داند:  « تشیع علی را با تملق علی عوضی گرفته ایم!!

و این است که شب و روز٬ مدح و منقبت علی را می گوییم و علی به دادمان نمی رسد، چرا که عملا تشیع را طوری فهمیدیم که انگار علی به ما محتاج است.!!!!!!!»

شریعتی٬ زندگی علی را در سه دوره «عدالت مکتب وحدت» منعکس می داند.

بیست و سه سال با محمد در جهاد برای ساخت مکتب.

بیست و پنج سال خانه نشینی٬ سکوت و تحمل برای تنیدن تار و پود وحدت 

و پنج سال رهبری جامعه برای عدالت. 
و اصولا دلیل قربانی شدن علی و رانده شدن او از بازار سیاست را « مذهب علیه مذهب» می داند

شریعتی٬ علی را انسانی تنها یافته. او حتی در میان حلقه بهترین و وفادارترین یاورانش نیز تنهاست :« درد انسان متعالی٬ تنهایی است.»

علی وقتی به پیروانش آگاهی و عظمت و عزت و آزادی میبخشد که پیروانش

بدانند او کیست!!!...؟

دکتر علی شریعتی برای نخستین بار٬ بحث تشیع علوی٬ تشیع صفوی را به میان می کشد:
در تشیع علوی٬ پایه عترت است در تشیع صفوی٬ عترت وسیله است. 

در تشیع صفوی٬ علی بزرگ است چون داماد پیامبر است.اما در تشیع علوی٬ علی بزرگ است چون خود را ساخته و بزرگ شده نه به خاطر ژن و انتساب و وراثت.   

در حالی که تشیع صفوی معتقد است که امام از حالت فیزیولوژی خاصی برخوردار بود و اصولا از ماده ای ساخته شده بود که نمی توانست گناه کند.

دعا در تشیع علوی٬ تبلور عشق٬ آگاهی٬ فقر ( نیاز معنوی انسان به خدا ) و در تشیع صفوی٬
وسیله ای برای لش بودن و سلب مسوولیت و سرزندگی. 

 

تشیع علوی٬ تشیع قرآن است و تشیع صفوی٬ تشیع مفاتیح الجنان و روضه

علت اصلی عقیم ماندن ایمان ما به اسلام این است ک به این ها " عشق" داریم ولی "شعور" نداریم ." محبت" هست ولی "معرفت" نیست!! " ایمان" داریم اما" آگاهی" نداری.

 

اگر می بینیم کسی که قلبش پر از محبت علی است و از محبت علی اشک می ریزد و سرنوشت جامعه آن سرنوشت خوبی نیست و دردناک است.این نشان دهنده آنست که علی را نمی شناسد.
این علی شناسی نیست،علی پرستی است.

نظرات 3 + ارسال نظر
رباب چهارشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:17 ب.ظ http://khodam.photoblog.ir

سلام، سخن شیوا و دلنشینی بود لاجرم بر دل نشست...موفق باشین...

نازنین وطن شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:01 ق.ظ http://nazaninvatan.blogsky.com

یا علی

نوید چهارشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:45 ب.ظ http://www.navidamiri22.blogfa.com

سلام استاد.ممنون از وقتی که گذاشتید و تفسیری که کردید.واقعا دیدگاه جالبی دارید.
من احساس کردم جوونای ایران کار اون کانادایی ها رو پاستوریزه میدونن.یا بی نمکی.واسه همین اونو مثال زدم و با آب بازی های اخیر مقایسه کردم تا اونا خودشون رو در حد وسط قرار بدن و نظری که متعلق به خودشونه رو بدن.همینطور هم شد.
میدونم خیلی ها فامیل بودن.منم بودم شاید با دختر خالم اب بازی میکردم. ولی قبول کن که خیلی ها هم نبودن.وقتی همه با هم یه کاری میکنن درجه ی هنجارشکنی میره بالا.میدونی چرا؟.....چون ما ملت بیظرفیت و بیفرهنگی هستیم.منو ببخش.این نظر منه.من سالی دوبار میرم استادیوم.فقط بخاطر اینکه رفتار تماشاگران رو تجزیه تحلیل کنم.اما میبینم با گذشت زمان بدتر میشه!!هربار یه فحش ناموسی جدید یاد میگیرم...این فقط یه نمونه شه.قبول کن ما ایرانیها از همه چی میخوایم بد استفاده کنیم استاد عزیز....با وجود اینکه از همه ی سختی ها و محدودیتهای بعضا خنده داری که برای ما جوونها قایل شدن اطلاع کامل دارم.
اون صفتی که بکار بردم هم باز نظر شخصی من بود در مورد کسی که احتمالا بخواد با خواهرم اب بازی کنه.درسته خواهر ندارم ولی (شاید!)متاسفانه یکم غیرتی ام.
باز هم ممنون بابت پیامتون.چیز یاد گرفتیم.
امیدوارم باز هم با هم باشیم.با نظرات ازاد.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد